یکی از مهمترین عواملی که بنیانگذاران کسبوکارهای امروز باید به آن توجه کنند، ایجاد روابط برد-برد در تیمهای کاری است؛ به گونهای که همه افراد مشارکت کننده در فرایندهای کسب و کار خود را به نوعی برنده بدانند.
وقتی کسبوکاری را راه اندازی میکنیم، در واقع با مجموعهای از افراد مثل مدیر بازاریابی، مدیر تولید، مسئول استخدام نیروی انسانی و ... شروع به کار کردیم. طبیعتا در تیمهای کسبوکاری، هر فرد نقش خودش را ایفا میکند و نقش همه افراد در جایگاه خود حایز اهمیت است. از این رو باید مطمئن شویم که کارمندان از نحوه برخورد ما و البته کاری که انجام میدهند، رضایت دارند.
نکته حایز اهمیت این است که طی فرایندهای کاری، نباید اعضای تیم - صرف نظر از جایگاه شغلیشان- به نفع عضو دیگری، متضرر شوند! به عبارت دیگر نباید یکی از اعضای تیم امتیاز یا فرصتی را به نفع عضو دیگر از دست بدهد. اگر برای ایفای نقش همه افراد، فضا و فرصت عادلانه ای وجود نداشته باشد، زمینه های ایجاد کینه، نفاق، حسادت، انتقام و ... بین افراد تیم ایجاد می شود، در این حالت بدون نیاز به عوامل بیرونی، تیم از درون شروع به فروپاشی می کند و ناپایداری و تزلزل کسب وکار را به دنبال خواهد داشت.
وقتی به عنوان صاحب ایده، می خواهیم تیم کسب وکارمان را تشکیل دهیم، همیشه باید به دنبال منافع و رشد متقابل افرادمان باشیم.
چند نکته برای طراحی مدل کسبوکار براساس منافع جمعی و رشد متقابل تیم:
1. اهمیت یکدست و هم سطح بودن افراد تیم
همه ی افراد حاضر در تیم، باید در یک سطح قرار گرفته باشند و همه اعضا بتوانند تصویری را ببینند که برای آینده کسب وکارمان متصور شدیم. اگر شخصی تازه وارد یا از بقیه چند قدم عقب تر است، باید او را تشویق کنیم تا خودش را به سطح بالاتر برساند. همچنین اگر کسی هست که بیش از حد جلوتر از بقیه حرکت می کند، او را نیز تشویق کنیم تا همراه با تیم قدم بردارد. در این صورت می توانیم تا حدی یک دستی و تعادل را در تیم حفظ کنیم.
بیشتر بخوانید: چرا تیمهای کوچک برنده میشوند و تیمهای بزرگ شکست میخورند؟
2. اول یادگیری، بعد اقدام
در بازاری که همیشه در حال تغییر و تحول است، پاسخگویی نیازمند اطلاعات به روز و اقدام بهینه است. افراد فعال در حوزه های مختلف کسب وکار، هر روز در تلاشند تا جدیدترین دانش ها را بیاموزند و اطلاعات شان را در زمینه ی کسب وکارشان، گسترده و کامل کنند. بنابراین اگر ما و تیم مان در این راستا اقدامی نکنیم، مطمئنا از دنیای تجارت عقب خواهیم ماند. در چنین فضای بی ثباتی برای پشت سرگذاشتن موقعیت های چالشبرانگیز باید خودمان و افرادمان آماده باشیم و سخت بکوشیم.
البته نیازی نیست که همه ی اعضای تیم تمام طول هفته را صرف مطالعه درباره کسبوکار کنند، اما می توانند سوالات و ابهامات شان را با یکدیگر مطرح کنند، نظرات را به اشتراک بگذارند، فعالیت های شان را با همکاری سایر افراد انجام دهند تا در نهایت دریابند که چگونه می توانند به کمک خرد جمعی مهارت ها و دانش شان را به سطح بالاتر برسانند.
بیشتر بخوانید: 4 روش برای ایجاد فرهنگ یادگیری در تیم کسب و کار
3. اولویتبندی ارزشهای مشترک تیم
با به اشتراک گذاشتن ارزش های مشابه، بهتر می توان از پیش آمدن سوءتفاهم ها و اتلاف وقت برای مجاب کردن خود و دیگر اعضای تیم جلوگیری کرد. در این صورت می توان بهترین تصمیم ها را گرفت و بهترین اقدامات را در زمان کوتاهی انجام داد.
البته این قاعده برای همه کسب و کارها صادق نیست. ممکن است ارزش ها و سطح بندی های متفاوتی در کسب وکارها وجود داشته باشد. به عنوان مثال احتمالا اگر از اعضای تیم بخواهیم که ارزش های فردی خود را با ارزش های فردی ما هماهنگ کنند، فقط باعث ایجاد مقاومت بیشتر در افراد و کند شدن روند کسب وکارمان میشویم.
باید کارهایی که منجر به فرسودگی ذهن میشود را رها کرد و از حساسیتهای بیش از حد دست برداشت، تا همه افراد در یک جهت و رو به جلو حرکت کنند. در غیر اینصورت در مسیر تحقق اهداف کسبوکار با مشکلات زیادی مواجه میشویم.
4- حرکت جمعی به سوی تحقق اهداف کسب وکار
اصولا در یک کسبوکار موفق، همه ی افراد سخت تلاش می کنند تا به شیوه ای دوستانه و با رقابت سالم، رو به جلو حرکت کنند، هرگز نمی توانیم با کسی راه برویم که با ما همراه نیست! این مسئله می تواند باری سنگین بر دوش همه ی افراد، از جمله افرادی که نمی توانند ادامه دهند، تحمیل کند و البته توسعه ی کسبوکار را نیز کندتر کند.
اگر کسی قادر به همراهی با کسبوکار ما نیست، آن را به خوب یا بد بودن آن فرد نسبت ندهیم! این مسئله صرفا به این معنی است که آن فرد در سطح مورد نیاز ما برای همکاری در مرحله ی خاصی، آمادگی لازم را ندارد... همین!
5- رشد تیم و کسب وکار با اتخاذ رویکرد تجاری-انسانی
افردی را که در حال پسروی و عقبگرد هستند، شناسایی و سعی کنیم آنها را به سطح دیگران برسانیم. این امر می تواند شامل مشاوره با فرد، ارایه راهنمایی های لازم و بعد از آن زمان دادن به فرد برای رسیدن به نتیجه باشد. اگر افراد تیم بدانند که به تنهایی می توانند در مورد نحوه ی حرکت شان تصمیم گیری کنند و به نتیجه برسند، مسلما اعتمادبه نفس بیشتری پیدا خواهند کرد و در نهایت تصمیم های بهتری خواهند گرفت.
6- به اشتراک گذاری «داراییها»
در اینجا «دارایی» به معنای آخرین اطلاعاتی است که جمع آوری کردیم، دانشی که پروراندیم و ارتباطاتی است که با دیگر افراد ایجاد کردیم. در واقع باید با هم کار کنیم تا همه بتوانند دانش خود را به اشتراک بگذارند.
زیرا همه افراد همزمان، در این کسبوکار نقش و مشارکت دارند، بنابراین نباید چیزی از هیچ یک از اعضا پنهان بماند. وقتی دارایی ها را به اشتراک می گذاریم، مطمئن خواهیم شد که در مشارکت های تیمی و جا به جایی افراد، زمان تلف نمی شود و به رشد کسب و کار خود کمک کردیم.
7- مقدم دانستن روابط برد-برد
این مسئله به خوبی اثبات شده است که رهبرانی که از افراد تیم شان سوءاستفاده می کنند، معمولا فقط به فکر راحتی و منافع خودشان هستند. در کوتاه مدت، آنها می توانند سود را در انحصار خود بگیرند و از قدرتی که دارند رضایت خاطر داشته باشند، اما این موفقیت پایدار نیست.
فراموش نکنیم؛ مدل کسب وکاری که فقط یک طرف از آن بهره می برد و طرف دیگر متضرر می شود، ماندگار نخواهد بود.
مترجم: عاطفه جولانی (کارشناس ارشد)
برگرفته از سایت www.forbes.com
مدل کسب و کار یا «بیزینس مدل» چیست؟ همه چیز درباره مدل کسب و کار به زبان ساده
دیدگاه شما