شرکتهای بسیاری، علی رغم درآمدزایی خوبشان، تعطیل شدند چون نتوانستند صورتحسابهایشان را پرداخت کنند. آگاهی از اینکه شرکت هرهفته چقدر باید بابت صورتحسابهایش پرداخت کند، در بقا و پایداری کسبوکار بسیار تاثیر گذار است. برای اطمینان از اینکه شرکت از نظر مالی سلامت است یا خیر، ایجاد «بیزینس مدل پایدار» یا «سودآوری از طریق طراحی» باید مورد توجه قرار گیرد.
با رشد شرکتها، پویاییهای آنها نیز تغییر خواهد کرد. شرکتها برای رشدشان باید از «مدیرعامل محوری» به «شرکت محوری» تغییر رویکرد بدهند تا بتوانند فرایندهای جدید را ریشهیابی کنند. اینجاست که سودآوری از طریق طراحی بسیار حایز اهمیت میشود. چالش مدیران عامل این است که نمیدانند «چه چیزی را نمیدانند»، بهویژه هنگامی که تشخیص سود و هزینهها و ارتباط این معیارها با برنامهریزی، اجرا و رشد پایدار همسو میشود.
تمرکز بر سودآوری، مدیریت حاشیه سود و درک جریان نقدینگی در مرکز توجه سودآوری از طریق طراحی قرار دارد. من بهعنوان کارآفرین و مشاوری که در برنامهریزی استراتژیک تخصص دارد، یاد گرفتم که اگر شرکتها درک جامع و دقیقی از میزان مبلغی که برای عملکرد فعلی و آیندهشان هزینه میکنند، نداشته باشند، بهتدریج مجبور به توقف فعالیتهای تجاریشان میشوند.
اما چگونه میتوان کسبوکار سودآوری را راه اندازی کرد؟
به توصیههایی که در ادامه آمده است توجه کنید:
۱.اصول پایهای سودآوری از طریق طراحی را درک کنید:
بسیاری از شرکتها برای جلوگیری از مشکلات آینده، تمرکز بسیار دقیقی روی عملکرد گروهِ درآمدی دارند. این نکته را درک کردم که کجا و در کدام نقاط قیمتی خاص، شرکت با ارایه محصول یا خدمتش به بازار میتواند درآمدزایی را تحریک کند. ایجاد و پیگیری معیارهای اصلی عملکرد برای هر گروه درآمدی باتوجه به میزان درآمد پیشبینی شده، هزینه کالاها و حاشیه سود به جلوگیری از بروز بحران در آینده کمک می کند.
همانطور که در بالا اشاره کردم، برای ایجاد کسب و کار پایدار، تیم رهبری نیز باید بر افزایش سودآوری و کاهش هزینهها متمرکز شود. درغیر این صورت، جنبههای فرعی حسابداری و تأمین مالی مورد بحث قرار میگیرد. گرچه اکثر مدیران عامل الزام تدوین طرح کسبوکار را درک می کنند، اما بسیاری از آنها از تدوین طرح سودآوری برای کسبوکارشان آگاه نیستند. در حالیکه تدوین طرحی برای سودآوری سرفصل ضروری و مهمی برای کسب سود در شرکت است.
هسته اصلی طرح آمادگی برای سودآوری شرکت، شفافسازی در نه موردی است که در ادامه بیان میشود:
1. درآمدزایی
2. تمرکز استراتژیک و تاکتیکی
3. سود خالص و ناخالص
4. جریان نقدینگی
5. ساختار هزینه
6. رضایت مشتری
7. اختلاف سطح کارکنان
8- کیفیت محصولات و خدمات
9. نوآوری شرکت
برای هر گروه درآمدی، ابتدا ضروری است که حاشیه سود ناخالص را بشناسید تا بتوانید گزینههای جدید را در جایی که حاشیه سود کم است، کشف کنید. ارزیابی سود خالص و ناخالص در شرکت کمک می کند که تشخیص بدهید چه زمانی باید رویکردهای جدیدی برای کاهش یا افزایش قیمت کالاهای فروخته شده اتخاذ کنید.
حاشیه سود بالاتر ایده آل است زیرا نشان می دهد فروش شرکتتان سود ایجاد می کند. درک این معیارها به رهبران اجازه میدهد استراتژیهای متفکرانه و حساب شدهای تدوین کنند، مشکلات را پیش بینی و برای آنها برنامهریزی کنند، همچنین تصمیمات کسب و کاری بهتری بگیرند.
پس از درک حاشیه سود، وقت آن رسیده است که نیروی کار مستقیم، مواد مستقیم و هزینههای سربار تخصیص داده شده را برای تشخیص فرصتهای کاهش هزینه، تجزیه و تحلیل کنید. تصور نکنید که تمام هزینههای مرتبط با محصولات و خدماتتان را شناسایی کردید. پیگیری و نظارت بر هزینه ها را ادامه و در صورت امکان آنها را کاهش دهید. به طور هم زمان، مواردی در صورت سود و زیان را که کارمندان می توانند در آن تأثیرگذار باشند، مشخص کنید. کارمندان را به چالش بکشید تا با اجرای طوفان مغزی ایدههایی برای کاهش هزینهها خلق کنند و نشان دهند که با چه ایدهای توانستند در عملکردشان مقرون به صرفهتر عمل کنند.
2. با تیم خود شفاف باشید و سواد مالی را تشویق کنید:
چالش اصلی سودآوری از طریق طراحی این است که اطمینان حاصل کنید شرکت شما تمام فرضیات را به طور منظم آزمایش کرده است و اطلاعاتش را در داخل کسب و کار به اشتراک گذاشته است. در سطح رهبری، مرتباً چگونگی رقابت شرکت بر سر قیمت، مزیت فناورانه و وفاداری مشتریان را مرور کنید. البته بررسی سود، قیمت کالاها و حاشیه های مربوطه به همان اندازه مهم است.
همچنین، اطمینان حاصل کنید که کارمندانتان میدانند وظایف و کار آنها چگونه در ایجاد و حفظ ثبات مالی به شرکت کمک میکنند. با القای تدریجی سواد مالی به تیم خود، بینش کارمندان را به سمتی هدایت کنید که تفاوت سود و جریان نقدینگی را به خوبی درک کنند. شفافیت و قوت قلب بخشیدن به کارکنان درباره ثبات مالی شرکت بسیار مهم است.
من متوجه شدم که روشهای توزیع اطلاعات در شرکت بر سودآوری و هزینه تأثیر می گذارد. هرچه دسترسی کارکنان به اطلاعات ضروری سازمان آسان تر باشد، موفقیت و سودآوری شرکت آسانتر خواهد بود. شفافیت مالی به معنای تسهیم درآمد، سود و فروش پیش بینی شده با همه کارکنان شرکت است.
تجربه به من نشان داده است که این دانش، وقتی با دستآوردهای کلیدی کارمندان همراه شود، پاسخگویی آنها را افزایش میدهد، درکشان را از نحوه عملکرد کسب و کار ارتقا میبخشد و همه آنها را به ذینفعان کسب و کار تبدیل میکند.
۳. جریانهای نقدی را به طور منظم ردیابی و نظارت کنید:
با ردیابی هفتگی یا دوهفته یکبار جریان نقدینگی شرکت، زمانی را برای تشخیص سرعت ورود پول نقد به حساب شرکت و سپس خروج آن اختصاص دهید. سپس این اعداد را با سال قبل مقایسه کنید. تجزیه و تحلیل رسیدها و پرداختها، آگاهی از اندوخته نقدینگی و برنامهریزی برای آینده نیز بسیار مهم است. این کار می تواند به شما در تصمیم گیری بهتر کمک کند زیرا مسایل مالی شرکت شما را غافلگیر نخواهد کرد و حتی قادر خواهید بود با مقدار کمی پول نقد سود زیادی برای کسب و کارتان ایجاد کنید.
از جمله علائم هشدار دهنده اولیه در مورد بحران جریان نقدی:
۱. در پرداخت به فروشندگان یا ایجاد لیست حقوق و دستمزد مشکل دارید
۲. از دارایی های شخصی برای تأمین هزینه ها استفاده میکنید
برای جلوگیری از بروز مشکلات، شاخصهای کلیدی عملکرد مالی را که توجه به حسابهای درآمدی ورودی قابل پرداخت، هزینههای افزایش یافته، جریان نقدینگی و حاشیهها دارند را اجرا کنید. درصورت امکان، بر سر قراردادهای بلندمدت با فروشندگان مجددا مذاکره کنید.
با ایجاد درک کافی از امور مالی شرکت، رهبران و اعضای تیم بهتر قادر به برنامهریزی بودجه، پیشبینی نیازها، مدیریت نقدینگی و تأثیرگذاری مثبت بر عملکرد مالی شرکت خواهند بود.
نویسنده: Phil Bristol
مترجم: نازنین توکلی (کارشناس ارشد مدیریت صنعتی)
برگرفته از forbes.com
مطالب پیشنهادی برای مطالعه بیشتر:
نظر کارشناسان حرفهای را درباره ایده و نقشه راه کسبوکارتان جویا شوید
۳ «بیزینس مدل» کارآمد برای ایجاد شرکتهای میلیارد دلاری
تفاوت «بیزینس مدل» با «مدل درآمدی» چیست؟
دیدگاه شما