تصور کنید: در یک اتاق کنفرانس نشستهاید که فضای آن کمی سردتر و خشکتر از آن چیزی است که ترجیح میدهید، چند یادداشت برمیدارید، به یک وایت برد خیره میشوید و به بعضی از ایده ها گوش میدهید. زمان سپری میشود، چند مفهوم ساده در فهرست نهایی قرار میگیرند و جلسه تمام میشود.
اما آیا واقعا راه بهتری برای برپایی طوفان ذهنی یا خلق ایدههای خلاقانه و کاربردی وجود ندارد؟
زمانی که تکنیک طوفان فکری در سال ۱۹۵۳ مطرح شد، براساس چهار اصل کلیدی بود:
- تولید تعداد زیادی ایده
- پرهیز از انتقاد
- تشویق ایدهها حتی ایدههای دیوانهوار
- تولید ایده بر مبنای ایدهی همدیگر
با این حال، پیشرفتهای چند دهه اخیر باعث شده است تا متخصصان نوآوری و خلاقیت به دنبال رویکردی ساختاریافتهتر برای تولید، توسعه و پیاده سازی ایدهها در کنار حفظ این اصول اساسی در ذهن افراد باشند.
از این رو، ظهور ایدهپردازی ساختار یافته، با استفاده از تمرینات، چارچوبها و مدلهای خاص برای تولید ایدهها و ایجاد و رشد کسب وکارها شکل گرفت. ایدهپردازی ساختار یافته را میتوان برای حل انواع چالشهای تجاری، از جمله توسعهی استراتژی بازاریابی به منظور طراحی مجدد محصول یا خدمات استفاده کرد.
در ادامه چند مورد از فعالیتهای تیمی وجود دارند که میتوانند جلسات طوفان مغزی را فراگیرتر، جذابتر و موثرتر برگزار کنند:
1. ماموریت غیرممکن:
هدف: تولید ایده با استفاده از سوالات به ظاهر غیرممکن
"چگونه در یک روز یک خانه بسازیم؟"
این تکنیک را با استفاده از چارچوب خلاقیت یا چالشهای کاری خودتان به شکلی که غیرممکن به نظر میرسند، اجرا کنید و بهدنبال دریافت انواع ایدهها از اعضای تیمتان باشید. همانطور که این تمرین پیش میرود، شرکتکنندگان را تشویق کنید تا درباره ویژگیها و مزایای جدیدی که احتمالا از طریق این محدودیت ایجاد میشوند، فکر کنند.
مولفههای اصلی متعارض را ارزیابی کنید و راهحلهای بالقوهای که میتوانند با استفاده از زمان، فضا، تکنولوژی یا محیط بهعنوان عوامل کلیدی ظاهر شوند را ارزیابی کنید.
۲. نگارش فکری:
هدف: تولید ایده روی ایدههای همدیگر به روش جامع
نگارش فکری بهعنوان طوفان فکری ساکت نیز شناخته میشود، البته این دو تکنیک توسط متخصصان و منتقدان بهطور یکسان مورد تمجید قرار گرفتهاند. در آغاز این تمرین برگههای یادداشتی که از قبل روی هرکدام یک چالش منحصر به فرد نوشتید را بین تمام شرکتکنندگان پخش کنید و از آنها بخواهید تا هر کدام، سه ایدهی مرتبط با آن چالش را بنویسند.
بعد از این مرحله، شرکتکنندگان میتوانند کارت خود را به فرد سمت راست خود منتقل کنند؛ شخص بعدی راهی برای گسترش این ایدهها یا بهبود تدریجی آنها پیدا میکند. هدف نهایی این است که جلسه را با ایدههای سه برابر بیشتر نسبت به زمان شروع جلسه و با یک تفکر مشترک، پایان دهیم.
۳. قایق تندرو:
هدف: چالشهایی را در محصول یا خدمتتان از طریق تصویرسازی تشخیص دهید.
قدرت این تکنیک در افزایش توانایی یادگیری، فرآیند تصویرسازی و تفکر خلاقانه اثبات شده است. این تکنیک با کشیدن یک قایق روی وایت برد یا کاغذ بزرگ شروع میشود که براساس چالشهای موجود نامگذاری میشوند و اعضای تیم روی شناسایی موانع راه یا متغیرهایی که میتوانند سرعت این قایق را کم کند، کار میکنند و مشخص میکنند که این موانع چند کیلومتر جلوی پیشرفت آنها را میگیرند. بعد از شناسایی تمام موانع، شرکتکنندگان میتوانند روی حل این مسائل و یافتن راهحلهای ابتکاری کار کنند.
۴. رای دهی:
هدف: ایدهها را براساس تاثیرشان بر کسب وکار، انتخاب و رتبهبندی کنید.
این تکنیک نشاندهندهی دموکراسی در عمل است! باگرداندن پنج دور برچسب به عنوان آرا، آنها میتوانند بهطور فعالانه ایدهها و مفاهیمی را که با آنها درگیر میشوند، انتخاب کنند. بهعنوان نمونهای از این تمرین، شرکتکنندگان میتوانند چارچوبی برای ارزیابی و رتبهبندی ایدهها براساس امکانپذیری و تاثیرگذاری آنها ارائه کنند.
این جلسه با یک نمایش روشن از ایدههایی که بهعنوان موثرترین یا با ارزشترین ایدهها رتبهبندی میشوند، پایان مییابد.
بهارناز بیدار (کارشناس ارشد کارآفرینی سازمانی)
برگرفته از entrepreneur.com
دیدگاه شما